رهيافتهاي جلوگيري از تعارض علم و دين
أ ـ راهكارهاي جلوگيري از تعارض علم و دين
با تامل در علل و زمينههاي تعارض علم و دين، ميتوان نتيجهگرفت كه رعايت برخي از مسائل ميتواند زمينة تعارض عالمان دين ودانشمندان علوم تجربي را از ميان ببرد و حوزة علم و دين را از زيانمصون دارد. مهمترين اين مسائل عبارت است از:
1ـ تقويت حس اعتماد و حسن ظن در پژوهشگران دانش تجربي ودانشمندان ديني.
2ـ پرهيز از برخوردهاي تحقيرآميز و تعصبآميز در هر دوطرف.
3ـ شناسايي عوامل ضد علم و دين و جلوگيري از شيطنت وآتشافروزي آنها.
4ـ ايجاد فضاي باز و آزاد علمي براي انتقادهاي منصفانه و از ميانبردن برداشتهاي نادرست.
5ـ آشنا ساختن انديشمندان دانش تجربي با عقايد درست و حقايقاصيل دين.
6ـ آشنا ساختن دانشمندان ديني با پيشرفتهاي جديد دانش تجربي.
7ـ قطعي و نهايي نشمردن نظريههاي علمي و رعايت حد واقعي آنهادر ارزيابيها.
8ـ توجه به تفاوت ظاهر و نص و ارائة تفسيرها و تاويلهاي جدي درمتون ديني.
9ـ نتايج كلامي از نظريات علمي نگرفتن و دخالت نكردن دانشمندانعلوم تجربي در حوزة دين و تفسير كتاب مقدس.
هر چند تدبر و تفكر در متون ديني به شخص يا گروه خاصيمنحصرنيست، ولي اظهار نظر در مسائل ديني به تخصص نياز دارد.
10ـ خودداري متكلمان و دانشمندان دين از ارائه يا تقويت نظريههايحوزة علوم تجربي.
11ـ خودداري دانشمندان علوم تجربي از «ارائة نظام فراگيرمتافيزيكي». به عبارت ديگر، خودداري كردن دانشمندان علومتجربي از سرايت دادن مفاهيم فني و علمي به حوزههاي خارج ازتخصص آنها.
12ـ خودداري دانشمندان ديني از اين كه عقايد ديني را بر نظام فلسفييا علمي خاص استوار سازند، يا نظريهاي را قطعي شمارند و از آندفاع كنند.
13ـ تقويت روحية علمي و ايمان و تعهد در دانشمندان علوم تجربي.
14ـ جلوگيري از انحصاري شدن فهم كتاب مقدس در يك شورايخاص و قطعي انگاشتن نظرهاي آنان.
15ـ توجه علمي و متعادل به روشهاي قياسي و تجربي و توجه بهعقل و تجربه و كنار نگذاشتن هيچ يك از آنها.
16ـ تعيين دقيق اهداف و قلمرو و حوزههاي علم و دين.
17ـ جدا ساختن نظريههاي شخصي دانشمندان دين، ضروريات واصول اصلي دين.
18ـ جدا سازي ضروريات دين از غير ضروريات به وسيلة دانشمنداندين و تبيين آنها.
19ـ پالايش پيوستة دين از خرافات و پيرايهها به وسيلة دانشمنداندين.
20ـ ارائة تفسيرهاي درست، ساده و متنوع از متون مقدس ديني.
21ـ توجه متعادل دانشمندان علوم تجربي و عالماندين به دنيا وآخرت.
ب ـ اشارهاي به علم و دين در اسلام
اسلام به دانش و دانشمندان بسيار اهميت ميدهد. به گونهاي كهقرآن مادة علم را بيش از 750 بار، به شكلهاي گوناگون، به كار بردهاست. از سوي ديگر، توجه پيامبر اسلام ـ صلياللهعليهوآله ـ و ائمه ـعليهمالسلام ـ به دانشاندوزي و مسائل علمي سبب گسترش علومديني و تجربي و عقلي شد. بهطوريكه تا قرن پنجم هجري مسلمانانتمدني عظيم بنيان نهادند كه در جهان آن روز بيرقيب بود.
هر چند اين حركت در قرنهاي بعد در اثر عواملي مانند حملةمغول، جنگهاي صليبي، استبداد فرمانروايان، تفرقه و انحرافاتعقيدتي و اخلاقي مسلمانان و نيز استعمار به ركود گراييد، اما در جهاناسلام، هرگز تعارض جدي و حل ناشدني ميان علم و دين پديد نيامد ودين همواره حامي پژوهندگان علم بود. از اين پس نيز انتظار نميرودآن نوع تعارضاتي كه در غرب اتفاق افتاد، در كشورهاي اسلامي بهوقوع بپيوندد. البته گاهي تعارضهاي ظاهري و ابتدايي به چشمميخورد، ولي با اندكي تأمل مرتفع ميشود.
هر چند بررسي تاريخچه علم و دين و رابطه آنها در جهان اسلامو زمينههاي تعارض آنها به كتابي مستقل نياز دارد، ولي اشارهايفهرستوار به عواملي كه سبب عدم تعارض دانش و دين در جهاناسلام شده است، سودمند مينمايد. اين عوامل عبارت است از:
1ـ تأكيد اسلام بر حسن ظن به افراد و سرزنش تعصب و جهل.
2ـ شمار بسيار دانشمندان برخوردار از دانش سطح بالاي ديني درحوزههاي علميه و جامعه.
3ـ عدم اختلاط دين با نظامهاي فلسفي و علمي.
در عين حال كه از نظريههاي فلاسفه و دانشمندان علوم تجربي درامور ديني، بهره ميبريم، نظريههاي آنها را بخشي از ديننميشماريم و مخالفت با آنها را مخالفت با دين نميدانيم.
4ـ باز بودن مسير اجتهاد به ويژه در شيعه.
5ـ آزاد بودن افراد در فهم دين و تفكر در قرآن و منحصر نبودن آندر گروهي خاص. البته چنان كه گذشت، اين امر به معناي امضايتفسير به راي نيست.
6ـ توجه دانشمندان مسلمان به روش قياسي و عقلي در كنار روشتجربي.
ابوعليسينا نمونة عالي اين دانشمندان شمرده ميشود. او، در كنارتوجه به دانش تجربي مانند پزشكي و ارائة كتاب قانون، به علومعقلي و استدلال قياسي، توجه بسيار داشت و كتاب شفا را در اينزمينه نوشت.
7ـ تمايز امور ضروري و غير ضروري دين.
8ـ عدم راهيابي خرافات و اسطورهها و داستانهاي خيالي به قرآن وتضمين عدم تحريف آن از سوي خداوند متعال.
9ـ وجود تفسيرهاي متعدد و روان از قرآن كريم، به ويژه در دهههاياخير.
10ـ رعايت اعتدال در توجه به دنيا و آخرت.
در روايات اسلامي ميخوانيم:
از ما نيست كسي كه دنيايش را براي دين ترك كند يا دينش را برايدنيايش كنار نهد.
11ـ تمايز ميان ظاهر و نص و تاويل قرآن كريم و عدم جمود بر ظاهرالفاظ در مواردي كه قرينة قطعي عقلي يا نقلي وجود دارد.
چنان كه بيان شد، بررسي اين مسائل فرصتي فزونتر ميجويد.اميد كه نوشتارهاي آينده را بدانها اختصاص دهيم.
مبلغ قابل پرداخت 19,000 تومان