بررسی رابطه استرس شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجانفهرست مطالب
فهرست جداول
بررسی رابطه استرس شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطهای راهبردهای مقابلهای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه استرس شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطهای راهبردهای مقابلهای در کارمندان، بود. بدین منظور، از بین کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجاندر سال 1393، با استفاده از فرمول کوکران 241 نفر (214 نفر مذکر و 27 نفر مؤنث)، به شیوهی نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده، انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه استرس شغلی هلریگل و اسلوکام، پرسشنامه سبکهای مقابله با رویدادهای استرسزا (CISS) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (GHQ-28)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر، مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. یافتهها نشان داد استرس شغلی و ابعاد آن قادر به پیشبینی تغییرات مربوط به سلامت روان و همچنین راهبردهای مقابلهی مسألهمدار و هیجانمدار آزمودنیها میباشد. یافتهها همچنین نقش واسطهگری شیوههای مقابله با استرس مسألهمدار و هیجانمدار را در رابطه بين استرس شغلی و سلامت روان مورد تأیید قرار داد. با توجه به یافتهها میتوان سلامت روان را با افزایش راهبرد مسألهمدار از طریق آموزش استفاده از این نوع راهبردها و همچنین کاهش راهبردهای هیجانمدار بهبود بخشید. واژگان کلیدی:استرس شغلی، سلامت روان، راهبردهای مقابلهای، کارکنان. فصل نخست کلیات پژوهش 1-1 مقدمه بدون شک در جوامع امروزی بدون داشتن شغل، زندگی کردن، امکانپذیر نیست و هر فرد به داشتن شغلی نیازمند است تا بتواند به سازمان اجتماعی بپیوندد و در جامعه جایگاه و منزلتی بیابد. با این حال شغل فقط راهی برای تأمین نیازهای ضروری زندگی نیست، بلکه به عنوان یک عنصر حیاتی در موقعیت اجتماعی افراد به شمار میرود (ایاکوویدز، فونتولاکیس، کاپرینیس و کاپرینیس[1]، 2003). این در حالی است که شغل افراد یکی از عمدهترین دلایل تنیدگی در زندگی آنها است. شغل برای هر فرد به عنوان عامل تشکیل دهندهی هویت اجتماعی، منبع تأمین نیازهای زندگی و تشکیل دهندهی هویت اجتماعی محسوب میشود و از منابع مهم تنیدگی به شمار میآید. در مشاغلی که در آنها ارتباط انسانی مطرح است تنیدگی بیشتری وجود دارد (رحمانی، بهشید، زمانزاده و رحمانی، 1389). استرس شغلی[2] امروزه به مسئلهاي شایع و پر هزینه در محیطهاي کاري تبدیل شده است (هوئل، اسپارکس و کوپر[3]، 2006). تقریباً تمام اندیشمندان بر این نکته اذعان دارند که استرس نتیجه تعامل بین فرد و موقعیتی است که فرد، توانایی خود را به منظور پاسخگویی به مطالبات و فشار ناکافی میداند به طوری که موسسه ملی ایمنی و سلامت شغلی[4] (1999)، استرس شغلی را به صورت پاسخهای فیزیکی و عاطفی زیانآور یک شخص در زمانی که شرایط شغلی با تواناییها، امکانات در دسترس و یا نیازهای نیروی کار مطابقت نداشته باشد تعریف میکند. استرسهای شغلی از جمله استرسهایی هستند که اگر بیش از حد باشند، میتوانند با ایجاد عوارض جسمی، روانی و رفتاری برای فرد سلامت وی را به مخاطره اندازند. همچنین وجود این فشارها، با تهدید اهداف سازمانی، میتواند موجب کاهش کیفیت عملکرد فرد گردد (دیوس و نیواستورم، ترجمه طوسی، 1373). پيامدهاي سازماني استرس، کاهش عملکرد مناسب، افزايش تعداد غيبتها، موارد استعفا، کاهش تعهد سازماني و عدم امنيت شغلي کارکنان و ... ميباشد (فرانکوئيس[5]، 2008). تحقیقات زیادي نشان دهنده وجود استرس شغلی و تحلیل جسمی و روانی زیاد در کارکنان میباشد که منجر به فرار از شغل، برخورد میان کارکنان و جابجایی شدید، اختلال در سلامتی و ناتوانی در انجام وظایف، آسیبپذیري در ارتباطات حرفهاي، کاهش کیفیت مراقبت ارائه شده و نهایتاً نارضایتی و ترك شغل میشود (دورایس و ویلکرسون[6]، 2003). در مطالعات متعدد که در زمينه تأثير استرس شغلي بر سلامت روانی[7] (نیترو و تاکاشی[8]، 1999؛ نیلان[9]، 2002؛ گسرون[10]، 2002؛ هاشمينژاد، رحيمي مقدم، محمديان و امیری، 1392؛ رزمی و نعمتی سوگلی تپه، 1390؛ شهرکی واحد، مردانی حموله، سنچولی و حامدی شهرکی، 1389؛ عقیلینژاد، محمدی، افکاری، عباسزاده دیزجی، 1386) صورت گرفته است، استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل به وجود آورنده ضایعات رواني و كاهش سلامت روانی معرفي شده است كه دراغلب اين مطالعات استرس به عنوان پاسخي كه مستقيماً تحت تأثير منابع فشارزا تجربه ميشود، در نظر گرفته شده است. اما تأكيد بر اين مسأله اهميت دارد كه استرس همواره به صورت مستقيم از منابع فشارزا ناشينميشود، بلكه نحوه ادراك فرد از استرس، در تجربه آن، نقش اساسي دارد چرا كه بر اساس مطالعات صورت گرفته معلوم شده است كه رويدادهاي استرسزاي مشابه، اثرات متفاوتي در افراد مختلف پديد ميآورند. ازاين رو، اين باور كه متغيرهايي وجود دارند كه رابطه استرس را با سلامت روانی تعديل ميكنند، قوت گرفته است. یکی از متغیرهایی را که در این زمینه میتوان مورد توجه قرار داد، شیوههای مقابله با رویدادهای استرسزاست. به طوری که بر اساس تئوريهاي روان شناختي راهبردهاي مقابلهاي نقش مهمي در كاهش استرس و در نتيجه افزایش سلامت روان افراد دارند؛ به بيان ديگر هر چه منابع افراد براي مقابله بيشتر باشد، كمتر اين احتمال وجود دارد تا گرفتار موقعيتهايي شوند كه در آنها آسيب پذيرترند (بهروزیان، خواجهالدین، هدایی و زمانی، 1388). مکانیسمهای به کار رفته در مقابله با استرس و میزان حمایت اجتماعی و عامل مهم تعیین کننده میزان تحلیل هیجانی و کاهش کارآیی فرد هستند (بیکر، اوبرین و صلاحالدین[11]، 2007). بر اساس تئوريهاي روانشناختي سبكهاي مقابلهاي نقش مهمي در كاهش استرس و در نتيجه سلامت عمومي افراد دارند (چینآوه، 2010؛ ضیغمی و پوربهاالدینی زرندی، 1390). بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده اين فرض شکل ميگيرد که راهبردهای مقابله با رویدادهای استرسزا میتواند نقش واسطهای و همچنین تعدیل کننده در رابطهی بین استرس شغلی و سلامت روان داشته باشد بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به بررسی رابطه استرس شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطهای راهبردهای مقابلهای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان، پرداخته شود. 2-1 بیان مساله نيروي انسانيِ كارآمد پربهاترين و ارزندهترين ثروت و دارايي هر كشور است. جوامع بسياري عليرغم داشتن منابع طبيعي سرشار به دليل فقدان نيروي انساني شايسته و لايق، توان استفاده از اين مواهب الهي را ندارند. نیروی انسانی کارآمد آنهایی هستند که ضمن برخورداری از دانش و مهارت، تواناییهای لازم جهت انجام بسنده و موثر وظایف شغلی از سلامت روان برخوردار باشند (گنجی، 1391). سلامت رواني، به عنوان رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذيرش واقعیتهاي اجتماعي، قدرت سازگاري با آنها و ارضاء نیازهاي متعادل خويشتن تعريف شده است (به نقل از هاشمینژاد و همکاران، 1392). در این خصوص سازمان بهداشت جهانی[12] (WHO) (2005) سلامت روانی را تعادل بین جنبههای مختلف زندگی، جهانی، اجتماعی، روحی، معنوی و هیجان میداند و نحوهای که ما محیط پیرامونمان را اداره میکنیم و برای زندگی خود تصمیم میگیریم از اهمیت خاص برخوردار است. سلامت روانی حالت عملکرد و موفقیتآمیز کنش روانی است که حاصل آن فعالیتهای ثمر بخش، روابط رضایت بخش با دیگران، توانایی سازگاری با تحولات و کنار آمدن با ناملایمات است. ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی میشود. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر 4 نفر 1 نفر (25درصد) از افراد در هر مرحله از زندگی از یک یا چند اختلال روانی رنج میبرند. بر اساس گزارش مرکز کنترل بیماریهای آمریکا[13] (CDC) 8/7 درصد مردان و 3/12 درصد زنان در سنین 24-18 از مشکلات روانی به ویژه استرس رنج میبرند. از ویژگیهای افراد دارای سلامت روانی میتوان به شناخت خود، انگیزهها، آرزوها و محیط خود، یکپارچگی شخصیت که خود موجب هماهنگی بین اعمال مختلف فرد با یکدیگر میگردد اشاره داشت. در ایران نیز این آمار از سایر کشورها کمتر نیست؛ به طوری که در طرح ملی بررسی سلامت و بیماري در ایران میانگین اختلالات در افراد بالاي 15 سال ایران 21درصد گزارش شد (خانی، یکهفلاح و حاجحسینی، 1392). همچنین سازمان جهاني بهداشت بر اساس شاخص جهاني بیماريها، برآورد ميكند كه بیماريهاي رواني از جمله استرسهاي مربوط به اختلالات رواني، دومین علت ناتوانيها تا سال 2020 خواهد بود (به نقل از کالیا[14]، 2002). این در حالی است که مطالعات متعدد انجام گرفته در گروههاي شغلي مختلف، بين سلامت رواني و رضايت شغلي افراد ارتباط قابل توجهي نشان دادهاند؛ به نحوي كه افراد با رضايت شغلي كمتر از سلامت رواني كمتري برخوردار بودهاند (اُ-سولیوان، کیان و مورفی[15]، 2005). یکی از عاملهایی که میتواند سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار دهد، استرسهای ناشی از شغل است. افرادی که استرس زیادی را تحمل میکنند توجه کمتری به انجام کار خود دارند و بنابراین ممکن است به خود و دیگر افراد سازمان آسیبهایی وارد کنند. به طور کلی استرس شغلی، بازده و بهرهوری کارکنان را پایین میآورد و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺴﺘﺮدهاي ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ و ﺑﺪﻧﯽ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺳﺘﺮس ﮐﺎرﮐﺮد ﺷﻐﻠﯽ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎري ﺟﺪي ﮔﺮدد (ﻣﻬﺪاد، 1389). هلمز[16] (2002) یکی از عوامل موثر بر عملکرد افراد در سازمانها را، استرس شغلی میداند که سلامت روانی بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار داده است. بدین لحاظ در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمان به یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی تبدیل شده است (به نقل از رضائیان، 1383). استرس شغلي زماني روي ميدهد كه انتظارات از فرد بيشتر از اختيارات و تواناييهاي او باشد. وقتي كه در محيط كار مجال نشان دادن خلاقيت، تصميمگيري و درايت از فرد گرفته شود در او استرس بروز مينمايد كه در نهايت منجر به كاهش كارايي ميشود؛ اين امر يكي از مشكلات و تهديدهاي بزرگ، جهت سلامت افراد در جوامع مدرن امروزي است (مسلر و کاپوبینانکو[17]، 2001). در اغلب تحقيقاتی که استرس شغلی را مورد کنکاش قرار دادهاند نشان داده شده است که نيروى كار در معرض استرس شغلى در كشورهاى توسعه يافته حدود 30 درصد مىباشد كه اين ميزان در كشورهاى در حال توسعه به مراتب بيشتر است (سوارد[18]، 2004). شواهدي در دست است که نشان میدهد استرس میتواند بر روي سلامتی فرد و پیامدهاي مهم سازمانی از قبیل بهرهوري نیز تأثیرگذار باشد (لادو[19]، 1999). نارضایتی شغلی از پیامدهای استرس شغلی محسوب میشود و از نظر اقتصادی و اجتماعی برای فرد هزینههایی در بر خواهد داشت (تایسون و پونگرونگفانت[20]، 2004). همچنين استرس شغلی با كاهش كارايي افراد، باعث افزايش ميزان غيبت از محل كار، كاهش توليد، جابجايي نيرو، تعارضهاي كاري، هزينههاي پزشكي، از كار افتادگي و بودجههاي مربوط به استخدام نيروهاي جديد باعث وارد شدن هزينههاي گزافي به سازمانها و شركتها ميشود (قاسمی پیرلوطی و همکاران، 1392). به طوری که سازمان بین المللي كارگر[21] (ILO) هزينههاي وارد بر كشورها به دلیل استرس شغلی را 1 تا 5/3 درصد تولید ناخالص داخلي تخمین زده و اعلام ميكند كه اين مقدار در حال افزايش است (به نقل از هاشمینژاد و همکاران، 1392). بنابراین ميتوان با شناسايي و اصلاح عوامل تنشزاي محیط كار، از ايجاد بیماريهاي رواني در اين گروه از افراد جلوگیري كرد و جلوی هزینههای تحمیلی ناشی از آن را گرفت. از سوی دیگر، لیندن[22] (2005) معتقد است مدیریت استرس، توانایی افراد را براي کاهش استرس و سازگاري مناسب با موقعیتهاي استرسآور افزایش میدهد. یکی از راههای تعدیل اثرات مخرب استرس شغلی، تأثیر بر راههایی است که استرس شغلی از آن طریق بر روی سلامت روانی تأثیر میگذارد. یکی از این راهها، راهبردهای مقابله با رویدادهای استرسزا است که به نظر میرسد استرس شغلی از طریق آن سلامت روانی فرد شاغل را هدف قرار میدهد. شيوههاي مقابله با استرس يعني فرآيندي كه به وسيله آن افراد مسائل ناشي از استرس و هيجان منفي ايجاد شده را تحت كنترل خود در ميآورند (پنلی و توماکا[23]، 2002). راهبردهای مقابلهای مجموعهای از تلاشهای شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تعبیر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنشزا به کار میرود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن میشود (لازاروس، 1984). سه راهبرد اصلی مقابله عبارتند از: راهبرد مقابلهای هیجانمدار که شامل کوششهایی جهت تنظیم پیامدهای هیجانی واقعه تنشزاست و تعادل عاطفی و هیجانی را از طریق کنترل هیجانات حاصله از موقعیت تنشزا حفظ میکنند؛ راهبرد مقابلهای مسالهمدار شامل اقدامات سازنده فرد در رابطه با شرایط تنشزا است و سعی دارد تا منبع تنیدگی را حذف کرده یا تغییر دهد؛ و راهبرد مقابلهای اجتنابمدار شامل اقدامات که در آن فرد سعی میکند از عامل استرس دوری کند (فولکمن و لازاروس[24]، 1984). در حوزه رابطه سلامت روانی و راهبردهای مقابلهای، میتوان گفت که سلامت روانی در یک تعامل دو طرفه از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابلهای موثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب میگردد و از سوی دیگر خود زمینهساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابی درست موقعیت تنشزا جهت انتخاب راهکار مقابلهای موثر، میسر میگردد. روانشناسی سلامت برای نقش راهبردهای مقابلهای در چگونگی سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل است. راهبردهای مقابلهای به عنوان واسطه بین استرس و بیماری شناخته شدهاند (فولکمن و لازاروس، 1984). در این زمینه از دیدگاه علمی راهبردهايي كه فرد در رويارويي با موردهاي استرسزا به كار ميبرد، نقش اساسي و تعيين كننده در سلامت جسماني و رواني فرد و بالطبع آن خشنودي شغلي او ايفا ميكند، افزون بر اين نظريههاي متعددي وجود دارند كه بيان ميكنند، ماهيت راهبردها و منابع رويارويي فرد طي تحول شخصيت شكل ميگيرد و عاملهاي محيطي در شكلگيري آن نقشي قاطع دارند. وجود برخي از اين عاملها باعث ميشوند كه واكنش فرد به سطوح بالاي استرس كاهش يابد و آثار زيانبار آن تعديل شود و بنابراين، فرد بهتر بتواند به رويارويي با آن بپردازد (سایبانفرد، 1381). افرادي كه دچار استرس ميشوند و توان رويارويي كارآمد با آنها را ندارند، از جنبههاي جسماني، رواني و رفتاري دچار مشكل ميشوند، اما آنچه در اين بين ميتواند مايهي خوشبختي و اميدواري باشد، شناسايي عامل مهم راهبردهاي رويارويي است كه به عنوان يك متغير ميانجي ميتواند پيامدهاي استرس را تحت تأثير قرار داده و مهار كند و يا به آن دامن زند (شفیعی سروستانی و شجاعتی، 1387). بنابراین با توجه به مطالب مطرح شده در این قسمت میتوان مدلی جهت تبیین تأثیر استرس شغلی بر سلامت روانی کارکنان ارائه کرد که در آن انتظار میرود راهبردهای مقابلهای در رابطهی بین استرس شغلی و سلامت روانی، [1] - Iacovides, Fountoulakis, Kaprinis & Kaprinis [2] - job stress [3] - Hoel, Sparks & Cooper [4] - National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH) [5] - Francois [6] - Devries & Wilkerson [7] - mental health [8] - Norito & Takashi [9] - Neylan [10] - Gesrhon [11] - Baker, OBrien & Salahuddin [12] - World Health Organization (WHO) [13] - Centers for Disease Control and Prevention (CDC) [14] - Kalia [15] - O`sullivan, Keane & Murphy [16] - Holmes [17] - Mesler & Capobianco [18] - Seward [19] - La Dou [20] - Tyson & Pongruengphant [21] - International Labour Organization (ILO) [22] - Linden [23] - Penley & Tomaka [24]- Folkman & Lazarus جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |